به نام خدا
تو این دنیا به هرحرفه ای و هر محیطی و هر شرایطی بخواهی وارد بشی باید قواعدشو بلد بشی.وارد شدن به خود این دنیا هم قواعدی داره.قوانین و سنتها و رسوماتی داره که تا بهش ملتزم نشیم زندگی به معنای واقعی کلمه رو یاد نخواهیم گرفت
می خوام به این قواعد بپردازم اما در قالب داستان.یقینا شما هم باطی سنی از عمرتون به بعضی از این قواعد واقف شدید به بعضی هم نه.جالبه این قواعد و قوانین ربطی به دین نداره.اما همین جا بگم که داخل این حرفم یک نظریه نهفته است که نیاز به اثبات نداره. اما خیلی ها می گن این حرف تو نیاز به اثبات داره
واون اینه
چون قواعد دنیا خیلی غیر قابل تحمل و بسیار سخته که بتونیم بهش پایبند بشیم و بهش عمل کنیم ضرورتا نیاز به دین پیدا می کنیم.
بعضیا می گن بابا کارو سختتر کردی که!و می پرسند: خود دین عمل به فرامینی داره که عمل به این فرامین خودش خیلی سخته .باز چطور برای راحت کردن پایبندی به قواعد زندگی ما نیاز به عمل به دین داریم؟؟
پاسخ اینه:قواعد زندگی خیلی خیلی خیلی سخته اونقدر سخت که تا درون قواعد زندگی فرو می رویم می خواهیم فورا بیرون بیاییم اما چون راهی وجود نداره و موما بخاطر ادامه ی زندگی و حیات مجبوریم که ملتزم باشیم به این قوانین ،پس باید به دینداری و دین مداری چنگ بزنیم
سوال بعدی پیش میاد که چرا دینداری ما رو درعمل به قواعد دین فقط می تونه کمک کنه؟گزینه ی دیگری نیست؟
پاسخ اینه
تاریخ نشون داده خیر.هر راهی به غیر از دین و فرامین اون ،مارو در عمل به قواعد زندگی که نیاز ادامه ی حیاتمونه به زمین زده و رسوا کرده و بشدت شکست داده. نمونه :تمامی دیکتاتورهای جهان که با وجود قدرت خواسته اند که قواعد زندگی رو به نفع خودشون برگردانند اما نتوانسته اند.و جالبه همگی نخواستند از دین کمک بگیرند .و خواسته اند راهی غیر از دین پیدا کنند.
ادامه دارد.
پ.ن
سوال تا اینجا پیش نیومد؟مفهومه ؟ توضیحات کامله کاربر ارجمند و بزرگوار؟؟
غروب زندگی یک بازیگری مثل جمشید مشایخی رادیدیم.هیچکس ازدولتیهاپیام تسلیت نداد.هیچ خط سیاهی درهیچ شبکه وکانالی کشیده نشد.هیچ خواننده ای بخاطرمرگش کنسرتش را تعطیل نکرد.هیچ بازیگری از ژست خنده نایستاد خندوانه تعطیل نشدوسلبریتی هاهمچنان دلتنگ جلب توجه وحذابیت مانندخودمشایخی اند.واین است پایان کسی که خودش را متعلق به مردم میداند.
درباره این سایت